پيام
+
اتوموبيل مردي که به تنهايي سفر ميکرد در نزديکي صومعه اي خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئيس صومعه گفت: ماشين من خراب شده. آيا مي توانم شب را اينجا بمانم؟ رئيس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتي ماشين او را ترميم کردند. شب هنگام وقتي مرد مي خواست بخوابد صداي عجيبي شنيد. صداي که تا قبل ازآن هرگز نشنيده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسيد که صداي ديشب چه ...
← اف1 ✿
90/9/17
دخمه ي خونين☂
.(ادامه ي داستان را در وبلاگ مهيج و خوف انگيزه دخمه ي خونين وبلاگ گروهي اشرار پيام رسان بخوانيد)
نگهبان♫♥
http://www.ashrar1.parsiblog.com/ اين ادرسشه
نگهبان♫♥
.
← اف1 ✿
ايووووووووووووووووولللللل